جدول جو
جدول جو

معنی گال زدن - جستجوی لغت در جدول جو

گال زدن
(یِ نُ / نِ / نِ دَ)
فریاد زدن. آواز برآوردن:
جوانی چو گال عراقی زند
به پیری دلم هم وثاقی زند.
مولانا ملک قمی (از جهانگیری).
همچو پروانه به گرد تو پر و بال زنم
هر سحرگه به سر کوت رسم گال زنم.
مولانا ملک قمی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گال زدن
فریاد زدن آواز برآوردن، همچو پروانه بگرد تو پرو بال زنم هر سحرگه بسر کوت رسم گال زنم. (ملک قمی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خال زدن
تصویر خال زدن
خال کوبی کردن، زدن خال یا نقش و نگاری که با یک مادۀ رنگی و سوزن در پوست بدن ایجاد می کنند، خالکوبی کردن، کبودی زدن، وشم زدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گام زدن
تصویر گام زدن
قدم زدن، قدم برداشتن، راه رفتن، برای مثال اگر گامی زدم در کامرانی/ جوان بودم چنین باشد جوانی (نظامی۲ - ۲۶۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
دندان زدن، دندان به چیزی فرو بردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فال زدن
تصویر فال زدن
طالع دیدن، از نیک و بد بخت و طالع خود یا دیگری آگاه شدن و از آیندۀ وضع و حال اطلاع یافتن، فال دیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
حیله کردن، فریب دادن، کلک زدن، مکایدت کردن، تبندیدن، غدر داشتن، غدر اندیشیدن، سالوسی کردن، ترفند کردن، حقّه زدن، غدر کردن، اورندیدن، دستان آوردن، پشت هم اندازی کردن، کید آوردن، نیرنگ ساختن، گربه شانه کردن، شید آوردن، خدعه کردن، چپ رفتن، فریفتن، نارو زدن، مکر کردن، تنبل ساختن
فرهنگ فارسی عمید
فریب دادن فریفتن: زده گولم منجم کذاب الف ابدال خویش را دریاب. (ظهوری مجموعه مترادفات)
فرهنگ لغت هوشیار
دندان زدن فرو بردن دندان در چیزی: خیار را گاز زد، لگد زدن: همی نیارد نان و همی نخرد گوشت زند برویم مشت وزند به پشتم گاز. (قریی الدهر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گام زدن
تصویر گام زدن
قدم زدن، راه پیمودن، بریدن راه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خال زدن
تصویر خال زدن
ایجاد خال بر نقطه ای از بدن خال کوبیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فال زدن
تصویر فال زدن
فال گرفتن طالع دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گام زدن
تصویر گام زدن
((زَ دَ))
رفتن، راه پیمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاف زدن
تصویر گاف زدن
((زَ دَ))
خراب کردن، خیط کاشتن، گند زدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
Fool, Woo
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
Nibble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
Flap
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
обманывать , ухаживать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
battere le ali
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
bater as asas
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
拍打
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
жувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
обманювати , залицятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
trzepotać skrzydłami
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
откусывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
enganar, cortejar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
махати крилами
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
gryźć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
oszukiwać, zalecać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
knabbern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گول زدن
تصویر گول زدن
täuschen, werben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
flattern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
хлопать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گاز زدن
تصویر گاز زدن
roer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بال زدن
تصویر بال زدن
aletear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی